در جلسه امتهان عشق
من مانده ام و یک برگه سفید!
یک دنیا حرف نا گفتنی
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درد دل من تو این کاغذ کوچک جا نمیشود!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند!
و برگه سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش میکشد!!!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام،کنار آن قطره
یک قلب کوچک میکشم!
وقت تمام است.
برگه ها بالا.....
نظرات شما عزیزان: